تاريخ : یک شنبه 20 مرداد 1392
| 5:54 PM | نويسنده : حدیثهمن خدایی دارم که در این نزذیکی ست
نه در آن بالاها
مهربان،خوب،قشنگ
چهره اش نورانی ست
گاهگاهی سخنی می گوید
با دل کوچک من
ساده تر از سخن ساده ی من
او مرا می فهمد
او مرا می خواند،او مرا می خواهد...
نظرات شما عزیزان:
salam duste aziz
up am
age vaqt kardi ye sari ham be man bezan![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif)
پاسخ:سلام.چشم حتمأمیام.
up am
age vaqt kardi ye sari ham be man bezan
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif)
پاسخ:سلام.چشم حتمأمیام.
خوشبحالت
هه
پروردگارِ من٬ چند وقتیه ک به خواب رفته ...!
به خدایِ بیدارت بگو:
مرگ می خواهم! می دی ...؟!
هه
پروردگارِ من٬ چند وقتیه ک به خواب رفته ...!
به خدایِ بیدارت بگو:
مرگ می خواهم! می دی ...؟!
...خداروشکر
...نه آرزوی کسی اَم
!! !...نه آویزونِ کَســــــــــــــــی
...آدمیست دیگر
...یک روز حوصله ی هیچ چیز را ندارد
...دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور
... بیکـار نشینیـد , بیایـد بـا احسـاسـات هـم بـازی کنیــد
...شـمـا هـا کـه عـادت داریـد
پاسخ:مرسی عزیزم.خیلی قشنگ بود.