میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
چیزی نمی خواهم جز...
یک اتاق تاریک
یک موسیقی بی کلام
یک فنجان قهوه به تلخی زهر!
و خوابی به آرامی یک مرگ همیشگی...!
نامت را
خاطراتت را
بوسه هایت را
و لمس حس بودنت را
همه و همه را به دست سرد باد سپردم
یادم تو را فراموش…
عادت می کنم:
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم … اما فراموش نه!!!
سکوت نکن …
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی …
و گاهی آرام پرواز کن …
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم
ناله کن ای دل به عزای علی(ع)
گریه کن ای دیده برای علی(ع)
پیش حسین و حسن و زینبین(ع)
خون چکد از فرق همای علی...
می نوشم …
نه چای نیست…
قهوه هم نیست…
حتی شوکران هم نیست
اما تلخ است…
تلخ تر از آنچه تصورش را کنی…
سالها قهوه ها را تلخ نوشیدم…
چای را هم…
من اینبار ثانیه های دور از او را می نوشم و نفس میکشم
و این تلخ… فرق دارد…
این تلخ جان فرساست…
رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،
بــرگــرد …
هرگز از دوری این راه مگو!
و از این فاصله ها که میان من و توست
و هرگاه که دلت تنگ من است،
بهترین شعر مرا قاب بکن
به نگاهت بگذار!
تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد!
و بداند که دل من با توست
و همین نزدیکی ست...
عاشق واقعی
کسی است که پس از مرگ
بر سنگ گورش خواهند نوشت:
در این مکان مقدس
انسانی خفته است
که به معنای واقعی کلمه،
زندگی کرده است.
"سعیدنژادسلیمانی"
ممکن است
تمام دنیا را در اختیار داشته باشیم:
ثروت،شهرت،دوستان بسیار و...
اما
بدون عشق
زندگی ما از بزرگترین معنای خویش
تهی است.
"سعیدنژاد سلیمانی"
یک واژه یا عبارت الهام بخش برای
زندگیتان داشته باشید.
جمله ای که چراغ راهتمان باشد،
درلحظات نیاز به کمکتان بیاید،
در شما ایجاد انرژی نماید،
و بلافاصله شمارا ارتقاء بخشد.
جمله ی من این است:
حقیقت دارد ، عشق پایانی ندارد!
"سعید نژاد سلیمانی"
ابزار پرش به بالا